دسته: هنر

  • سقوط من در خودمه سقوط ما مثل منه

    داریوش اقبالی

    وقتی که گل در نمیاد
    سواری اینور نمیاد
    کوه و بیابون چی چیه
    وقتی که بارون نمیاد
    ابر زمستون نمیاد
    این همه ناودون چی چیه
    حالا تو دست بی صدا
    دشنه ی ما شعر و غزل
    قصه ی مرگ عاطفه
    خوابای خوب بغل بغل
    انگار با هم غریبه ایم
    خوبیه ما دشمنیه
    کاش من و تو می فهمیدیم
    اومدنی رفتنیه
    اومدنی رفتنیه
    تقصیر این قصه ها بود
    تقصیر این دشمنا بود
    اونا اگه شب نبودن
    سپیده امروز با ما بود
    سپیده امروز با ما بود
    کسی حرف منو انگار نمی فهمه
    مرده زنده, خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درده ما رو در و دیوار نمی فهمه
    واسه ی تنهاییه خودم دلم می سوزه
    قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه
    سقوط من در خودمه
    سقوط ما مثل منه
    مرگ روزای بچگی
    از روز به شب رسیدنه
    دشمنیا مصیبته
    سقوط ما مصیبته
    مرگ صدا مصیبته
    مصیبته حقیقته
    حقیقته حقیقته
    تقصیر این قصه ها بو
    تقصیر این دشمنا بود
    اونا اگه شب نبودن
    سپیده امروز با ما بود


  • وطن پرنده پر در خون

    داریوش اقبالی

    وطن پرنده پر در خون
    وطن شکفته گل در خون
    وطن فلات شهید و شب
    وطن پا تا به سر خون
    وطن ترانه زندانی
    وطن قصیده ویرانی

    ستاره ها اعدامیان ظلمت
    به خاک اگر چه می ریزند
    سحر دوباره بر می خیزند
    بخوان که دوباره بخواند
    این عشیره زندانی
    گل سرود شکستن را

    بگو که به خون بسراید
    این قبیله قربانی
    حرف آخر رستن را

    با دژخیمان اگر شکنجه
    اگر بند است و شلاق و خنجر
    اگر مسلسل و انگشتر
    با ما تبار فدایی
    با ما غرور رهایی
    به نام آهن و گندم
    اینک ترانه آزادی
    اینک سرودن مردم

    امروز ما امروز فریاد
    فردای ما روز بزرگ میعاد
    بگو که دوباره می خوانم
    با تمامی یارانم
    گل سرود شکستن را

    بگو، بگو که به خون می سرایم
    دوباره با دل و جانم
    حرف آخر رستن را
    بگو به ایران
    بگو به ایران